میدانم که مرا میبینی و به حال زارم غصه میخوری...
میدانم که راه را اشتباه آمده ام...
مرا به ظاهر غبارآلود دنیایی ام نبین ...
من گوشهایم از صدای بوق های ماشین های زمان سنگین شده ...
شاید هم ...
دست هایم را بگیر ...
بخاطر قلبی که با تمام زخم هایش تو را میخواندو عاشقانه برایت میتپد...
بعضی وقتا مجبوری تو فضای بغضت بخندی …
دلت بگیره ولی دلگیری نکنی …
شاکی بشی ولی شکایت نکنی …
گریه کنی اما نزاری اشکات پیدا بشن …
خیلی چیزارو ببینی ولی ندیدش بگیری …
خیلی ها دلتو بشکنن و تو فقط سکوت کنی …
مثل الان من..
چه می دانستم این ور کــــوه باید برای ثـروت، حـــــرام خورد؟!
برای عشـــــــق خیــــــــانــــــــت کرد
برای خــــــــوب دیـــــــده شدن دیــــــــگری را بـــــــد نشـــــــان داد
برای به عـــــرش رسیدن دیگری را به فـــــــرش کشاند
وقتی هم با تمام سادگی دلیلش را می پرسم....
می گویند: از پشــــــــت کــــــــوه آمـــــــــده!
ترجیح می دهم به پشـــــــت کـــــــــوه برگــــــردم و تنها دغدغه ام سالم برگرداندن
گوسفندان از دست گرگ ها باشد،
تا اینکه این ور کـــــــــــــــوه باشم و گـــــــــــرگ!
نمـے دونـــم ؟ چــهِ رمـــــزیه
لامــــصب بعضـــ-ـــیا بــه ِ آدم ؛ مـــیگـטּ "عــزیــزم"
انگار فحــــــش دادن ؛
ولی بعــــــضیا هــــــستـטּ بــﮧ آدم مـــــیگـטּ :
" دیــــ√وونـﮧ " ،
انــــــــگار دنــیا رو بـه آدم دادن ...
آقاے محترم....بـﮧ عشقت از سر مهربونےنگو تولـﮧ سگ...!
خانم محترم..بـﮧ عشقت از سر مهربونے نگو ڪره خر...!
هم توله سگ یـﮧ روز بزرگ میشـﮧ پاچـﮧ میگیره....[!]
هم ڪره خر بالاخره يــﮧ روز خر میشــﮧ جفتڪ میـنـבازه...[!]
ســـلامتے پسریڪــــہ شب عروسیِ عشقش
مست مست بـــوכ رفت
כҐ تالار نشست اما عروسیو بهـــҐ نــــزכ ...
صبر ڪرכ تا عروس بیاכبیروטּ عروس اومــــכ همـہ بهشهـــכیـہ میــــכاכטּ پسر هـــҐ رفت
هـــכیـہ شو כاכ عروس گفت ایـــטּ چیه؟
گفت این همون قرانیـــــه که بِش قَسَم خوردی
مالِ من شـــــــی
افسانه هارو رها کن ….
دوری و دوستی کدام است؟؟
فاصله هایند که عشق را می بلعند !
من اگر نباشم دیگری جایم را پر میکند !!…
به همین سادگی …
شـــاید برایت عجیب ســت این همه آرامشـــم !
خــودمـــانی بگویــم ؛ …
به آخر که برسی ، دیگر فقط نـــگاه میکنــی . . .
من دیگه اون ادم قبلی نیستم و نخواهم شد......
تو هم دیگه جایی تو دل من نداری...
الکی به خودت زحمت نده...من با تو هیچ حرفی ندارم
همه چی تموم شده....دیگر حتی فکرتم عذابم میده صدات که نابودم میکنه...
بهم فکر نکن چون من دیگه بهت فکر نمیکنم.....مردی واسه من واسه همیشه مردی..
من خوبـــــــم..!
عاشق نیستم..
فقط گاهـــی به یادش که می افتم،
دلم تنگــــ میشود…
این که عــــشق نیست…
هســــــــت…؟
شک کرده بـودم کسی بین ماست !
حالا یقین دارم “مـن” بین دو نفر بودم !
چقدر تفاوت وجود داشت بین واقعیت و طرز فکر من!
میگوینــد: بــاران کــه میزنــد …
بــوی ” خــاک “ بلنــد می شــود …
امــا …
اینجــا بــاران کــه میزنــد …
بــوی ” خاطــره ” بلنــد میشــود …!
پســر : سـلـام عــزیـــزم، چطــورے؟
دختــر : سـلـام گلـــم، خیـلے بــد ..
پســر : چــرا؟ چے شــده؟
دختــر : بـایـد جـدا بشیـــم
پســر : چـــــــــرا ؟
دختــر: یــہ خـانـوادہ اے مـטּ رو پسنــدیــدטּ واســہ پســرشــون، خـانـوادہ منــم راضیــטּ ..
الـانــم بـایــد ازت تشڪر ڪنــم بخـاطـر همـہ چیــز و بـایــد بــرم خــونـہ
چــوטּ مـــادر پســرہ اومــدہ میخــواد مــטּ رو ببینــہ…
پســر : اشڪات رو پــاڪ ڪــטּ…تــا بهتـــر جلــو چشــم بیـــاے…
چــوטּ مــادرم نمیخــواد عــروسـش رو غمگیــטּ ببینــہ… !!
امیــــــــدوارم ایــن روز بـــــــرای همـــه اتفـــــــــــاق بیفتــــــــــه,,,
پروانه ای که غم تمامومه بالاشو فرا گرفته بود و خسته از پروازو آسمونه کبود بود نشست رو زمینی که یه عمر روش خاطره داشت ...
پروانه چته ؟
پروانه : میدونی یاده دورانه بچگیم افتادم یاده زمانی که زیره خاک بودم کِرم بودم نه پیشه آدمایه به تظاهر مهربون ...
دلم تنگ شده واسه وقتی که خاکی بودم ... رویایه پرواز هواییم کرد ...
الان اگه بالمو بچینی میمیرمو نمیتونم مثه اون کِرمه سابق باشم اگرم که بخوام اینجوری زندگی کنم خاطرات دارم میزنه ...
من : چیکار میتونم برات بکنم ؟
پروانه : سیگار داری ؟
و این شد عاقبتو منو پروانه که باهم سوختیم به یاده خاطرات ...
در پیش چشــم همـه …
برای مـن دسـت نیـافتنـی بـودی …
حـرفـی نیسـت …
امـا بی انصـاف …
لااقـل در پیـش چشـم مـن …
بـرای همـه دم دستـی نبـاش …
بیهوده ورق می خورنــــــــد …
تقویـــــــــم هــــای جهــــــــــان ؛
روزهــــای من …
همه یک روزند …
شنبــــه هایی که فقـــط پیشوندشــــــان عوض می شـــــود …
زن زنـدگـی بـه کـی مـیـگــن ؟؟
.
به کسی که هر روز زنگ بزنه به شویش و بگه :
امشب چی میل دارید سرورم ؟؟
***
بـعـد مـــرد زنـدگـی بـه کـی مـیـگــن ؟؟
.
به کسی که در جواب به عشقش بگه :
دست به سیاه سفید بزنی کشتمت ؛ زود آماده شو , زیادم آرایش نکن
مــیـریــم رســـتــوران :)))
0_o
دوست دارم یک شبه، هفتاد سال پیر شوم
در کنار خیابانی بایستم...
تو مرا بی آنکه بشناسی، از ازدحام تلخ خیابان عبور دهی...
هفتاد سال پیر شدن یک شبه
به حس گرمی دست های تو
هنگامی که مرا عبور میدهی بی آنکه بشناسی،
می ارزد..!
مینویسم سرشار از عشق
برای تویی که همیشه
تنها مخاطب خاص دلنوشته های منی...
برای تو که بخوانی و بدانی
دوست داشتنت در من
بی انتهاست...
آرام بـــــیـا و آهـــســـتــه نـــگـــاهــم کــــن...
ایـــنــجا مــجالــی بـــرای فــــــریاد نــیــست!!
از قــلــب مــن بــیامــــوز کـــــــه وقــــــتی شکــســت...
صـــدایــش را کـــســـی نـــشــنــید!!
گــفتم :تــــو شــیــرین منـــــــــی.
گــفت:تــو فـــرهــادی مـــگر؟
گـــفتم:خـــرابت مــی شوم.
گــفت:تـــو آبــــــادی مــگر؟
گـــفتم:فـــرامـــوشم نــکن.
گـــفت:تـــو در یـــادی مــگر؟
سوختم وقتی آخر پیام به جای عشقم داداشی شنیدم...
باختم وقتی آخر هیچ پیامی دوست داشتنی نشنیدم
شکستم وقتی چند صفحه پیام دادم و یک کلمه بیشتر جواب نگرفتم
بدم اومد از خودم وقتی کسی که عشقمه حتی به زور باهام حرف میزنه
به زور جواب سلام میده؛ شک داره به من ،دوسم نداره ، تردید داره
نمیدونم این کابوس چرا ولم نمیکنه هر شب خواب این که ولم کردی رو میبینم...
چرا ساکتی عشقم ،حرف بزن این سکوت رو بشکن...
هر چی تو دلته بگو،هر چی میخوان باشن
اصن بگو منو نمیخوای،فقط اون چشات باشن
آخه تو که هیچوقت رفیق نیمه راه نبودی
تو که جا نمیزدی تو که بی وفا نبودی
تو که میگفتی ازم پا نمیکشی چی شد خسته شدی ازم....
این بود اون قول هایی که بهم دادیم
ما قسم خوردیم به جون هم زدی زیر قرارمون
میخوای بری عشقم؟؟
باشه مشکلی نیست ...
فقط میخوام بهت ی حرفیو بزنم ...
فقط یه چیزی یادته ؟؟؟
یادته حالت بد بود ؟؟؟
یادته از همه متنفر بودی ؟؟؟
یادته عشقت تو زیر پاش خورد کرده بود رفته بود ؟؟؟
یادته از زندگی نا امید بودی ؟؟؟
یادته تو چه وضعیتی پیدات کردم ؟؟؟
یادته تو همون وضعیت بهت دل بستم ؟؟؟
حالا با من حالت خوب شد ...
یادته امید پیدا کردی کنار من ؟؟
یادته اینا رو ؟؟؟
حالا من بهت وابسته شدم...
حالا من حالم خیلی بده ...
خیلی دلم گرفته ...
حالم از هرچی ادمه بهم میخوره ...
از همه ادما متنفرم ...
حالا من از زندگیم نا امیدم عشقم...
کجایی گلم ؟؟؟
رفتی بی معرفت ؟؟؟
فقط یه عروسک میخواستی که باهاش بازی کنی ؟؟؟
باشه مشکلی نیست ...
حتی یه خداحافظی نکردی ...
خواستم یادت بندازم که خیلی نامردی کردی در حقم ...
خیلییییی گلم ...
خواستم یادت بندازم هرزگی فقط تن فروشی نیس ...
وقتی به دروغ میگی دوست دارم هرزه ای عشقم ...
خداحافظ ...
نقطه سر قبر ...
hischat |