فرهاد…


تقدیم به ...

شیـرینش بغض میکند
ناخن خوار شده است
دلگـیـر است
دستآنش میلـرزد
اتانول میبلعـد
خیرـه ی خیرس بـ….
.
.
.
بگذریـم…
اسم او دیگــر فرـهـآد نیست
جلآد استــ….

تلخـی کن شیریــنم….



چهار شنبه 28 فروردين 1392 11:34 |- Mohammad -|

hischat